به گزارش خبرنگار مهر، تاسیس «بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی» در قزوین یکی از مسایلی بود که در ماههای ابتدایی حضور علی مرادخانی در کسوت معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و حضور پیروز ارجمند به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد نوید روزهای خوب، موثر و ارزشمندی را برای حوزه پژوهش های موسیقایی به ویژه موسیقی نواحی را می داد.
در همین دوران بود که محمدرضا درویشی از سردمداران و بزرگان موسیقی نواحی ایران که سابقه درخشانی در زمینه حفظ و نگهداری میراث معنوی این حوزه دارد، عطای ماندن در تهران را به لقایش بخشید و برای سامان دادن به فعالیتهای این بنیادِ کم و بیش ملی راهی سرای تاریخی سعد السلطنه شهر قزوین شد.
علی مرادخانی در مراسم افتتاح این بنیاد بود که با تاکید بر ماندگاری تلاش های انجام گرفته محمدرضا درویشی در عرصه موسیقی نواحی خطاب به وی گفت: «شما سالها تلاش کردید فضایی اندک برای پیگیری، پژوهش و ثبت موسیقی بومی و نواحی ایران در اختیار داشته باشید و امروز چنین فضای بزرگ و زیبایی در اختیار شما قرار دارد که نشان میدهد در مسیر صحیح گام برمیداریم. تمدن ایران جایگاه ویژهای در جهان دارد و درست نیست کشوری با بیش از پنج هزار سال تمدن و داشتن فرهنگ غنی، امکانی برای ثبت و حراست از داشتههای فرهنگی خود در اختیار نداشته باشد.»
البته معاون هنری وزیر ارشاد که خود سابقه ای تاثیرگذار در مدیریت مرکز موسیقی سالهای دور وزارت ارشاد دارد در این مراسم به نکات قابل توجهی اشاره کرد که در صورت تحقق عملی این گفته ها بدون تردید می توانستیم شاهد جریان موثری در عرصه موسیقی به ویژه موسیقی نواحی بودیم.
او گفته بود: «اعتقاد دارم باید در زمینه موسیقی فعالیت و کوشش بیشتری صورت بگیرد، چون هنری بسیار ظریف و شکننده است و همین عامل موجب میشود صیانت از آن به لحاظ ملی، میهنی و دینی وظیفه ما باشد. متاسفانه یکی از ویژگیهای ما این است که بزرگان خود را درست معرفی نمیکنیم. من در سفرهایی که به نقاط مختلف جهان داشتم بارها شاهد بودم فردی را که شاید جایگاه چندان رفیع هنری هم نداشت، بسیار پررنگ تعریف میکنند و من همواره افسوس میخوردم که چرا ما در معرفی بزرگان خود کمجوشش و بیبنیه عمل کردیم. به هر ترتیب تلاشهای افراد برای حفظ موسیقی نواحی و مقامی کشور برای من خوشحال کننده است. این توجه و معرفی شایسته باید برای خود محمدرضا درویشی هم اتفاق میافتاد چون طی سی سال گذشته همواره شاهد کوشش او برای جمعآوری داشتههای فرهنگی باقیمانده در کشور بودهام. این عمل میتواند احیا و بازگشت بسیاری از موارد به جامعهای را که در جستوجوی شناخت هویت خود است، در پی داشته باشد و چه خوب است که ما مجموعههایی از این دست را تقویت کنیم تا حفظ هویت ملی را ادامه دهیم. ما مدیران نیز وظیفه داریم که از اینگونه فعالیتها به شکلی موثر حمایت کنیم.»
معاون امور هنری وزیر ارشاد به دغدغه درویشی در جذب حمایت مالی برای پیشبرد اهداف بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی اشاره کرده و گفته بود: «هنگامی که این پژوهشکده فعالیت خود را آغاز کند تولیدهایی شکل میگیرد که قطعا نگاه حمایتی ما را در پی خواهد داشت و دوستان کمیسیون فرهنگی مجلس نیز طی چند ماه گذشته همواره با من همراهی کردهاند. حوزه موسیقی مسائل خاص خود را دارد که من امیدوارم با همراهی دوستان در مجلس شورای اسلامی و شناختهایی که پیش میآید طی چند سال آینده مجموعه را راهاندازی کنید، مدیریت را به افراد توانا بسپارید و سپس برای تاسیس پژوهشکده مشابه به دیگر نقاط کشور سفر کنید. این موضوع برای ما در معاونت امور هنری بسیار مهم است و من از دوستان خود در اداره ارشاد استان قزوین نیز میخواهم با مسئولان این مجموعه همراهی کنند تا امکانات نرمافزاری مورد نیاز در اختیار آنها قرار بگیرد.»
اما به نظر می آید با وجود صحبت های معاون هنری وزیر ارشاد فعالیتهای این موسسه یا بنیاد پژوهشی تا این لحظه فقط به همان مراسم افتتاح رسمی محدود شده و این بنیاد تا به امروز نتوانسته خروجی قابل توجهی را تحویل بدنه پر فراز و نشیب موسیقی کشورمان دهد. به ویژه اینکه طی این مدت پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم مکررا از حمایت های دولتی برای حمایت از موسیقی اصیل و بومی کشورمان در همه عرصه ها به ویژه عرصه پژوهش سخن گفت، اما آیا می توان با یک قضاوت عادلانه و به دور از حب و بغض های رسانه ای به این بخش از سیاستگذاری دولت در عرصه موسیقی نمره قبولی داد؟ آیا توانسته ایم از طریق همین بنیاد پژوهشی تا حدی به خواسته های درویشی که این روزها به شدت از رسانه ها گریزان است برسیم؟
به طور حتم پرسش ها، اما و اگرها، باید و نباید ها و مواردی که به نوعی در ارتباط با مسائل پیرامون بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی است می تواند در این نوع رویکرد ساعت ها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. اما اگر این تصور را داشته باشیم که فعالیتهایی در بنیاد پژوهش هنر و موسیقی در حال انجام است. آیا حالا بعد از گذشت 9 ماه، وقت آن نیست دوستان مسوول در دفتر موسیقی وزارت ارشاد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین و نهادهای مرتبط گزارش عملکردی را پیرامون این موضوع به رسانه ها اعلام کنند؟
برمی گردیم به همان مراسم رسمی افتتاح بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی قزوین و صحبتهای محمدرضا درویشی که گفته بود: «حدود 2 سال پیش، به دلیل خستگی از شهر تهران و همچنین اشباع شدن فعالیتهای موسیقی در پایتخت و به واسطه دوستانی که در این شهر داشتم تصمیم گرفتم به قزوین بیایم به این امید که شاید محیط بکر و آماده این شهر پاسخگوی بخشی از نیازها و علایق من برای راهاندازی پژوهشکدهای کوچک باشد. چون تصور میکردم این امکان در تهران وجود ندارد و تلاش بیست ساله من هم در زمینه به ثمری نرسیده است اما وقتی فعالیت برای تاسیس پژوهشکده موسیقی آغاز شد تصور فراهم شدن امکاناتی به این گستردگی را نداشتم. البته هدف ما فقط تحقیق و پژوهش است و اگر آموزشی هم اتفاق بیفتد حتما در خدمت پژوهش خواهد بود. چون تحقیق در زمینه موسیقی کلاسیک ایران در تهران صورت میگیرد اما آنچه با غفلت مواجه شده موسیقی مظلوم نواحی ایران است که هیچ متولی ندارد. در دانشکدههای ما موسیقی دستگاهی را آموزش میدهند و از موسیقی نواحی که متاسفانه رو به زوال است، خبری نیست؛ در حالی که موسیقی نواحی زیربنای موسیقی کشور و حتی به اعتباری ردیفهای موسیقی ما به حساب میآید.»
او گفته بود: «هدف ما این است که متولی تحقیق و انتشار تحقیقات باشیم نه هیچ چیز دیگر. اما تاکید میکنم برای پیشبرد برنامهها به حمایت مالی نیاز داریم، چون این مرکز مانند کتابخانه مجلس امکان درآمدزایی ندارد و اگر مسئولان حمایت مالی نکنند باید گفت امروز فقط یک بنای زیبا را افتتاح کردهایم. من برای تحقق یک اتفاق مثبت ترک شهر و خانواده کردهام و دست همکاری به سوی همه شما دراز میکنم. همه باید دست در دست یکدیگر حرکت کنیم و اگر قرار باشد چوب لای چرخ بگذاریم هیچ کاری پیش نمیرود.»
اگر کمی ریزبینیانه به صحبتهای درویشی دقت کنیم می بینیم که او از همان ابتدا هم چندان امیدی به استمرار کارش در این بنیاد نداشته است کما اینکه هرگاه در مراسمی اینچنین صحبت از بودجه و مسائلی از این دست شود به طور حتم این نگرانی نیز وجود دارد عقبه مالی ماجرا چندان از شرایط مساعدی برخوردار نیست. و او این روزها با مشکلات متعددی مواجه شده که بدون تردید حال و روز مساعدی را برای این پژوهشگر باقی نگذاشته و بهتر است نهادهای مجری و سیاستگذار دولتی همچون معاونت هنری یا دفتر موسیقی وزارت ارشاد در این عرصه یا فکری برای این بنیاد کنند یا پاسخ مناسبی برای گرد و غبار گرفتگی این موسسه ارائه دهند.
واکنش مدیر انجمن موسیقی استان قزوین
محمد وکیلها مدیر انجمن موسیقی استان قزوین در گفتگوی خود با خبرنگار مهر درباره این اتفاق معتقد است: «بنیاد پژوهشی هنر و موسیقی» یکی از نهادهای مهم و تاثیرگذار در عرصه موسیقی است که دارای هیات مدیره ای مستقل است و انجمن موسیقی قزوین هم فقط به عنوان یک بازوی اجرایی در کنار دوستان حضور دارد بنابراین نمی تواند به طور مستقیم وارد عمل شده و در امور این بنیاد دخالت کند چرا که در وهله اول ما به لحاظ قانونی اجازه دخالت نداریم و دوم اینکه این بنیاد دارای افراد بسیار متخصص و صاحب اندیشه است که خودشان می دانند مصلحت کار چیست و چه کاری باید کرد.
وی ادامه داد: ما افتخار میکنیم که چنین بنیادی در شهرستان قزوین تشکیل شده و به همین دلیل تا آنجا که در توان داریم کنار هنرمندان عضو این بنیاد به ویژه استاد محمدرضا درویشی خواهیم بود اما اینکه بخواهیم درباره نوع فعالیتها و اینکه چرا این بنیاد فعالیت چندانی ندارد کارهایی را انجام دهیم موضوعی است که ما به لحاظ اداری اجازه دخالت در آن را نداریم اما بازهم تاکید می کنم که این آمادگی را داریم که به عنوان عضوی کوچک از خانواده موسیقی در کنار دوستان و هنرمندان شریف موسیقی حضور داشته باشیم و از هر کمکی دریغ نکنیم.
همه اینها را نوشتیم تا بگوییم بنیاد هنر و موسیقی قزوین از طرح های مهم و استراتژیک محمدرضا درویشی نزدیک به 9 ماه است که خبری از آن رسانهای نشده و حالا وقت آن رسیده است که مسوولان وزارت ارشاد به فکر این فضای گرد و غبار گرفته باشند.
نظر شما